پانیذپانیذ، تا این لحظه: 15 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

دختر مو طلایی مامان

نمایش شنگول و منگول

1390/4/1 12:00
نویسنده : مامان پروانه
1,246 بازدید
اشتراک گذاری

روز دوشنبه مهدکودک نرفتم چون میخواستم برم مهمونی خونه عمه ام. مامانی شهلا با عزیزه جون اومدند دنبالم و ساعت ١٠ رفتیم خونه عمه. مامانم ولی سرکار بود و قرار بود بعدازظهر از سرکار بیاد اونجا. من هم خونه عمه کلی شیطونی کردم و آتیش سوزوندم. از اونجاییکه خونه عمه استخر داره ساعت ٢ هممون رفتیم استخر و منهم کلی بازی کردم و خیلی خوش گذشت.ساعت سه و نیم که اومدیم بالا مامانم هم بعد از ده دقیقه اومد و منهم خیلی کم غذا خوردم (طبق معمول) . همگی خوابیدیم.

ساعت ٦ از خواب بلند شدیم و رفتیم پارک قیطریه. خیلی پارک خوب و بزرگی بود. همونجا هر شب ساعت ٧ تاتر شنگول و منگول اجرا میشه ما هم بلیط گرفتیم و رفتیم . من و مامانم و مامانی شهلا ردیف اول نشستیم و خیلی بهمون خوش گذشت. البته دوباره مامانم یادش رفته بود دوربینشو بیاره. موبایلش هم که گم کرده بود بنابراین عکسی از اون روز ندارم. خیلی بد شد. ایشا لله دفعه بعد که رفتیم حتما" با خودمون دوربین میبریم که عکس بیاندازیم.

بعد از تاتر جاتون خالی رفتیم کنار آب که فواره های بلند داشت، نشستیم و چایی و بیسکویت خوردیم. بعدش هم من کلی با وسایل بازی اونجا بازی کردم .

ساعت نه و نیم هم رفتیم خونه عمه. و بابایی و عمو ایمان و عمو احسان اینا اومده بودیم . شام خوردیم و وبعدش هم اومدیم خونه

من انقدر خسته شده بودم که توی ماشین خوابم برد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)