پانیذ و بد اخلاقیاش
نمی دوم چرا؟ ولی بعضی وقتا از خواب که بیدار میشم بی خودی گریه می کنم و دوست ندارم هیچ کس نزدیکم بیاد. امروز هم از اون روزها بودش که ساعت ٩:٣٠ که از خواب بیدار شدم همش گریه می کردم و بغل بابام نمی رفتم بابام هم همونموقع به مامانم زنگ زد و بهش گفت. مامانم هم از پشت تلفن باهام صحبت کرد ولی ... تا که اینکه بعد از یک ربع اخلاقم خوب شد و نشستیم با بابام یک صبحونه مشتی زدیم تو رگ . خوب دست خودم نیست چیکار کنم؟
اینهم چند تا عکس قدیمی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی